سفارش تبلیغ
صبا ویژن
ـ در توصیف قدرت خدای سبحان ـ :اوست که آفریده هایش را در دنیا ساکن کرد و پیامبرانش را به سوی جنّ و انس فرستاد تا برایشان پرده از دنیا برگیرند [امام علی علیه السلام]

بصیر


رسید مژده که ایام غم نخواهد ماند
چنان نماند و چنین نیز نخواهد ماند
***
دوباره دلم در این غروب، هوای تو کرده و شبی که دوباره از راه رسید
اما، تو در کنارم نیستی!!!
و در این زمانه، که روزگار غریبی است
و هیچ چیز، نه بر جای خود و هیچ کس، نه چونان که باید
حق و باطل چنان در هم آمیخته که تمییزشان مشکل
سیاهی، سپید شده و سپیدان، سیاه
عقلانیت، چوب حراج خورده و جهالت را سر دست می برند
همه، به هست بودن نیست ها عادت کرده اند
واژه ها، معنای خود را نمی یابند
و ظالمان، عاطفه، مهر، عشق و ایمان را
از همه لغت نامه ها خط زده اند.
میوه دادن، گویی دیگر کار درختان نیست
گل سرخ، از عطر افشانی سر باز می زند
رودها، سرود زندگی فراموششان شده است
کوه ها، از یاد برده اند که باید اسوه پایداری باشند
خاک دیگر بی ریا، آب دیگر زلال و آسمان، دیگر آبی نیست
بلبلان، خواندن نمی دانند و کلاغان، در مزارع مترسک شده اند
گوسفندان، در پی گرگ هایند
گرگ را بینی، که گله نگه می دارد
و سگ نگهبان، را که به گله حمله می برد.
گویا انسان فراموشش شده، که قرار بود اشرف مخلوقات باشد.
خورشید را، نه روشنایی مانده و نه گرمایی
در آسمان تاریک شب ها، دیگر نمی توان ماه را دید
مادران را مهر به دل نمانده و فرزندان را احترامی در پیش نیست
در بازار روز شهر، میوه شب می فروشند
دل سپردن به خنکای آب چشمه ده بالا، دیگر برای کسی لذت آور نیست
گل های یاس باغچه همسایه، دیگر کوچه مان را عطرآگین نمی کنند
دیگر کسی وقتی دلش گرفت، حافظ زمزمه نمی کند
کسی دیگر از مهر خورشید سخن نمی گوید و از زیبایی گل سرخ
مجنون را عشق لیلا از دل رفته است
نی را، نه حکایتی مانده ست و نه شکایتی
آیینه ها هم دروغگو شده اند
به چشم ها هم اعتمادی نیست
قاصدک های مسافر، خانه نشین شده اند
نه درمان دردی،
نه تکیه پناهی،
نه دست نوازشی،
نه سوسوی چراغی،
نه روزنه امیدی،
نه نوای آرامش بخشی،
نه نگاه آشنایی،
نه ....
روزگار غریبی است
با مردمانی، غریب تر
ولی امید به حضور تو و تنفس در هوای با تو بودن
مرا زنده نگه می دارد
آرزوی دیدارت، قرار از دلم ربوده
و خواب از چشمانم، و گریه شوق امانم را
ولی تو خواهی آمد و...
عاقبت غمها چاره شود
زندگی از نو تازه شود
از سفر می آیی! از سفر می آیی!...




بصیر ::: پنج شنبه 84/9/24::: ساعت 8:54 عصر

 
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
>> بازدیدهای وبلاگ <<
بازدید امروز: 40


بازدید دیروز: 64


کل بازدید :140421
 
 >>اوقات شرعی <<
 
>> درباره خودم<<
 
 
 
>>لوگوی دوستان<<
 
>>اشتراک در خبرنامه<<